سیدنا المظلوم
سیدنا العطشان
سیدنا الغریب، حسین…
عبد توام اگر ز کرم باورم کنی
پا بر سرم بنه که ز عالم سرم کنی
عمری به زخم های تنت گریه کرده ام
تا وقت مرگ، خنده به چشم ترم کنی
سیدنا المظلوم
سیدنا العطشان
سیدنا الغریب، حسین…
خار رهم، مگر به نگاه تو گل شوم
خاک در توام، تو مگر گوهرم کنی
یک عمر سائل در این خانه بوده ام
حاشا که وقت مرگ، جدا زین درم کنی
سیدنا المظلوم
سیدنا العطشان
سیدنا الغریب، حسین…
تنها شراب روح من از جام چشم توست
چشمی گشا که مست از این ساغرم کنی
یک عمر دوختم، به نگاه تو، چشم خویش
تا یک نگاه، در نگه آخرم کنی
سیدنا المظلوم
سیدنا العطشان
سیدنا الغریب، حسین…
از ذرّه کمترم، تو توانی به یک نگاه
برتر ز آفتاب جهان پرورم کنی
هرگز به جز در تو دری را نمی زنم
ای وای اگر گدای در دیگرم کنی!
ما از تو به غیر تو نداریم تــــــــمنا!
حلوا به کسی ده، که محبت نچشیده…