رو گونم سرازیر میشه
گریههای بی اختیار
غمت تازه میشه ولی
کهنه میشه این روزگار
چه بوی سیبی به مشامم میرسه
یه امام حسین دارم برام بسه
به داد من میرسی، حشر و صراط
مُبَدّلَ السَیّئاتِ ، بالحَسَنات
از عشق تو دم میزنم
آتیش به عالم میزنم
رو دیوار قلبم برات
کتیبهی غم میزنم
خود خدا بانی این بزم عزاس
با گریهی فاطمه محشری بهپاس
قبلهی قلب منه، کرببلات
مُبَدّلَ السَیّئاتِ ، بالحَسَنات