تا حسین است ، چه حاجت به عطای دگران
تا حسین است ، مگو مدح و ثنای دگران
او که در هر دو سرا مظهر الطاف خداست
می زنی از چه دگر ، باب سرای دگران
آبروی تو رود از کف و ناکام شوی
مگشا دست نیازت به عطای دگران
سائل درگه او ، در دو جهان است عزیز
من سرافکنده و مسکین ، چو گدای دگران
یار اغیار مشو ، جز به ره راست مرو
عمر بر باد مده مفت ، برای دگران
تا فریبت ندهد وسوسه ی شیطان ها
دل مده گوش مکن ، خود به ندای دگران
نیست خیری به خدا ، جز به سرای ده و چار
چون هم آغوش نیاز است ، غنای دگران
جز خدای خود و مردان خدا مدح مکن
پای گیر تو شود مدح خطای دگران