اگرچه از می لطفت سبو سبو بردم

همیشه از تو ندانسته آبرو بردم

اگرچه آب به نام تو پاک شد اما

ببخش، نام تو را گاه بی وضو بردم

که کفته است پس از مرگ دست من خالی‌ست

که من به شوق تو در خاک، آرزو بردم

لباس مشکی من بیرق عزای شماست

من این نشان را با خویش کو به کو بردم

غذای خانهٔ من هم غذای حضرتی است

چقدر لقمه از این سفره در گلو بردم

به راحتی ز تو دل می‌برم چرا که من از

علاقهٔ تو به نام حسین بو بردم

سیاه بود دلم اشک روضه پاکش کرد

چه خیرها که از این آب شست و شو بردم

یتیم بودم و پرسید هر که از پدرم

به افتخار، فقط نام از عمو بردم



مطالب مرتبط

اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش