با خود آوردم سرم را
هم سرم هم پیکرم را
کردهام نذر امامم
حنجرم را
بر تنم قنداقه خود را کفن کردم
تا نفس دارم به خیمه برنمیگردم
کو هماوردم
لای لای هر شبم یا حسین است
خط به خط مذهبم یا حسین است
ذکر لبیک لبم یا حسین است
نوبت تقدیر آمد
لحظهای دلگیر آمد
داشت آقا حرف میزد
تیر آمد
ای سه شعبه کار خود را آخرش کردی
آمدی سر را جدا از پیکرش کردی
پرپرش کردی
غنچه ناخورده آب لای لایی
بعد از این راحت بخواب لای لایی
بی تو میخواند رباب لای لایی
با دلی محزون و بیتاب
با گلی که گشته سیراب
بین خیمهها و میدان
مانده ارباب
تن به روی دست و سر افتاده بر دوشش
دید که آن سر جدا شد بین آغوشش
گوش تا گوشش
گشته پنهان مثل راز پشت خیمه
مادر آمد پیشواز پشت خیمه
دفن شد با چشم باز پشت خیمه