بند قنداقات، مدار گردش ماهه
عشق تو تا کربلا، کوتاترین راهه
تخت پادشاهی تو، سینهی شاهه
ای حسرت آب، ای طفل رباب؛ منو دریاب!
ای جان حسین، قرآن حسین؛ منو دریاب!
ای فدای تو که شد خدا عزادارت
پنهونه از همه جز امام، اسرارت
عمریه اسیرتم؛ شدم گرفتارت
ای زادهی عشق، ای جادهی عشق؛ من بیتاب!
اومدم برات گریه کنم؛ منو دریاب!
کنار گهواره، مادر تو گریونه
دستوپا میزنی؛ دست بابا لرزونه
حال بابای تو رو کسی نمیدونه
قنداقه برات قتلگا شده؛ غرق خونه
از ماتم تو، حیرونه حسین؛ پریشونه
گمان کنم برود با جواب برگردد
به همره تو به همراه آب برگردد
گمان کنم دل لشکر به رحم مىآید
خدا کند ورق این کتاب برگردد
فقط دو جرعه براى گلوى تو کافیست
که رنگ بر رخت ای آفتاب برگردد
به روى دست پدر، آب هم اگر نخوری
به چشمهای تو شاید که خواب برگردد
نشانه رفته کمان، گودى گلوى تو را
خدا کند که از این انتخاب برگردد
برای تو نگرانیم؛ این سر کوچک
اگرکه تیر بگیرد شتاب، برگردد
گرفت خون تو را سمت آسمان پاشید
نخواست بر سر مردم، عذاب برگردد
قرار بود پدر روسپید باز آید
نه با محاسن از خون خضاب برگردد
میان معرکه هی مینشست و پامیشد
رمق نداشت که پا در رکاب برگردد
تمام حادثه را اهل خیمه میفهمند
به پشت خیمه که با اضطراب برگردد
نخوردى آب و پدر از خجالت، آب شده
چگونه با دل از غم کباب برگردد
امان ز لحظهی تلخى که آب نوشد و شیر
میان سینهی خشک رباب برگردد
www.fotros.ir