ولوله شد تُو حرم
حسین تا صدا زد: برو علیاکبرم
میگه جوون لیلا؛ الوداع
جون از تن حسین داره میره خدا؛ الوداع
داغ جوون چقد سخته واسه بابا؛ الوداع
فبَکی بُکاءً عالیا
چخبر شده تُو کربلا
ای خدا ای خدا ای خدا
از این دنیا؛ دیگه سیر شد
همه گفتن؛ حسین پیر شد
گرد و غبارا نشست
حسین بالا سرِ جوون لیلا نشست
فَصَاحَ سَبعَ مَرّات «ولدی»
باباتو کُشتی با دستوپازدنهات«ولدی»
میخنده لشکری به اشکای بابات «ولدی»
فبَکی بُکاءً عالیا
تنشو میذاره تُو عبا
ای خدا ای خدا ای خدا
جوونمردا بیاید دیر شد
جووندارا حسین پیر شد