لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
روضه | چی میشه قدم بذاری
روضه | چی میشه قدم بذاری

چهار‌شنبه، 03 بهمن 1397 - حاج محمود کریمی - شب پنجم فاطمیه|رایه العباس(ع)|97 مدت زمان:16:59

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمود کریمی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

چی میشه قدم بزاری

روی این چشمای گریون

که تو صاحب عزایی

خدا میدونه تو داغ

مادرت چه حالی داری

خدا میدونه کجایی

بیا که برات بخونم

همه هست آرزویم

که ببینم از تو رویی

دل من شکسته اما

سر خم می سلامت

شکند اگر سبویی

گل فاطمه کجایی

چشم تو کی. میگیره

کی میشه محرم به روضه ات

کیو میبری مدینه

کی میتونه پا به پای تو بیاد تو روضه ها

دلشو داره ببینه

خونه خاموش تاریک

کوچه های تنگ و باریک

آسمون مات و مبهوت

یه عزای محرمانه

یه غریب داغ دیده

چند تا بچه و یه تابوت

روی شونه ای لرزون

داره میره از تو خونه

تن خسته اییی که سرده

علی زیر لب میخونه

که ببین عزیز حیدر

غم تو با من چه کرده

علی تازه دیده راز

بی قراریا و سر

رو گرفتنش چی بوده

سه ماه قباله رو از فاطمه گرفتن

اما صورتش هنوز کبود

علی فهمیده چرا باز

هر چی آ میریزه اسما

جاری خون تازه میشه

از چشای تار مولا

رد سرخ خون روونه

واسه زخمایی که باز

حالا دیده به چه روزی

افتاده بازو و پهلوش

که نداشت یه خواب راحت

چه عذاب سختی بوده

پشت این همه کبودی

پشت این همه جراحت

(گردیده بود قفذ همدست با مغیره

این با قلاف شمشیر او تازیان میزد

گاهی به پشت و پهلو گاهی به پشت و بازو

گاهی به کنج ابرو گاهی به شانه میزد)

حالا مولا هم میدونه

که تو این سه ماه زهرا

توی بستر چی کشیده

که تنش چرا نهیفه

که موهاش چرا سفیده

قامتش چرا خمیده

لحظه وداع مولا

میگه زیر لب عزیزم

هنوز از تو دل نکندم

تورو هی گل جونم

چجوری تو خاک بزارم

کفن تو رو ببندم

حالا که حرف کفن شد

السلام ای شاه تشنه

السلام ای شاه بی سر

توی این شام غریبون

با خود مادر بخونیم

یا حسین غریب مادر

تویی ارباب دل من

یه گوشه چشم تو بسته

واسه حل مشکل من

یل کربلا ابالفضل

قربون اون قد و بالات

فدای دست بریده ات

قربون خشکی لبهات

دستش از بدن که افتاد

مشکشو گرفت به دندون

رفت و مادرو صدا زد

اما از فرس که افتاد

فاطمه رسیده بود و

پیش مادر دست و پا زد

آه اصل روضه اینجاست

با چشای تیر خورده

از روی مرکب زمین خورد

دستای حضرت مادر

سرشو بقل گرفت و

تیر از چشاش در آورد