لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
شکوه پیمبر مجسّم شده (چهارپایه خوانی)
شکوه پیمبر مجسّم شده (چهارپایه خوانی)

شنبه، 15 مرداد 1401 - حاج محمود کریمی - رایه العباس | 14 مرداد | 1401 مدت زمان:19:57

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمود کریمی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

شکوه پیمبر مجسّم شده
زره برتن‌اش تا که محکم شده

بساط نبردش فراهم شده
برایش قدّ مرکب‌اش، خم شده

گرفت عمّه، قرآن؛ خداحافظت
برو سمت میدان؛ خداحافظت

بر این مرکب تیز پیغمبری
نگینی شده روی انگشتری

رجزهای باغیرت حیدری
حسن مجتبایی؛ علی‌اکبری

سلیمان، سوار گلیم‌اش شده
همه دشت، مست نسیم‌اش شده

به زلف‌اش شب تار باید کشید
به عشق علی، جار باید کشید

جوان را به پیکار باید کشید
کنارش، علمدار باید کشید

دلاور علی، اشجع‌النّاس علی
و شاگرد دستان عبّاس علی

سراپا حسین و سراپا حسن
احد را علی شد؛ جمل را حسن

صدایش رسول است و سیما، حسن
اگر بی‌پناهی بگو «یا حسن»

اگر خلقا وخلقاًش مجتبی‌ست
خود مجتبی هم، همه مصطفی‌ست

ببین در نگاه علی، عزم را
ببین عزم با هو شده، جزم را

گرفته به خود حالت رزم را
و پاشیده از لشکری، نظم را

سراپا بصیرت، رجز خواندن‌اش
به‌هم ریخت افلاک از خواندنش

منم حیدری‌خوتر از هر یلی
منم کربلا را، علی اوّلی

نبی زد به لشکر به امر ولی
منم از حسین و حسین از علی

ولایت فقط وصله‌ی نسل ماست
چرا شمر ملعون در این ادّعاست

خلیل آمده با تبر می‌زند
و فریاد أین‌المفر می‌زند

به هرضربه‌ای که پسر می‌زند
پدر، «بارک‌الله» سر می‌زند

پدر از یمین و عمو از یسار
دو «الله‌اکبر» سوی کارزار

اگر داغ باشد دل آفتاب
اگر پیش لیلا نباشد رباب

اگر بود آن‌لحظه یک قطره آب
اگر غیر خون را نبیند عقاب

هراسان سوی تیغ‌ها می‌برد
علی را به سمت بال می‌برد

روی دوش ارباب، غم ریخته
همه کربلا را کرم ریخته

علی‌اکبر آن‌جا به‌هم ریخته
علی، هرقدم هرقدم ریخته

پدرجان! بیا و مرا جمع کن
تنم را میان عبا جمع کن

ساعتی از بدن‌اش از بدن‌اش، تیغ کشید
با دو انگشت خودش از دهن‌اش، تیغ کشید

لخته‌لخته ز دهان‌اش چقدر خون آورد
تکیه می‌داد به آن نیزه که بیرون آورد

بین آغوش کشیدش؛ تن او بند نشد
خواست تا بوسه بگیرد؛ همه دیدند نشد

کاش سمت حرم، اکبر نبرد؛ برخیزد
عمّه‌اش دست به معجر نبرد؛ برخیزد

از علمدار، کمک خواست که خواهر را برد
خواهری آمد و با خود، دو برادر را برد

پیش چشمان همه، دست به زانو افتاد
دید پهلوی علی را و به پهلو افتاد

به عبا جمع نمود و به عبا پهن‌اش کرد
بذد در خیمه کنارِ شهدا، پهن‌اش کرد

عصر شد؛ خیمه‌ی آتش‌زده با دختر سوخت
هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر، سوخت

یا نجل خامس آل‌الله
سرتاپا، پیغمبر صلّ‌الله
تا محشر، اولیا حیرون از
عهد تو با اباعبدالله

ای آیینه‌ی ماه کربلا
آقازاده‌ی شاه کربلا

مجموع انوار اربابی
محرم اسرار اربابی
سالار حرم سلطانی
ارباب دربار اربابی

ای فرمانده‌ی اصحاب‌الحسین
یا باب‌النّجات، یا باب‌الحسین

دل‌بستم به تو آقازاده
حتّی عشق هم به تو دل‌داده
تا الله، غیر تو راهی نیست
هرکس شد اسیرت، آزاده

می‌ریزه شرر از شمشیر تو
می‌لرزه زمین با تکبیر تو

پیش عشق، تو ولی عهدی
موضوع ازلی عهدی
ای عشق ولی‌عصر ما
بانی مجلس تو، مهدی

ای قلب زمین، ای جان جهان
گریه می‌کنم با صاحب‌زمان

ارشد نوه‌های زهرا
سیر تو، ملکوت اعلی
بابای تو، امیر عالم
رهبر ملّت عاشورا

شد میراث تو، عزم حیدری
شیر بیشه‌ی رزم حیدری

تفسیر قرآن نازل، تو
الگوی انسان کامل، تو
دستای ما سینه‌زن‌هارو
می‌گیری با ابوفاضل، تو

هستی معنی «الله الصّمد»
امداد تو از یا «حیدر مدد»