تو افتادی؛ من از دست دارم میرم
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
من خسته با داغ تو، درگیرم
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
خون سراپاته
خون توو چشماته
خون رو لبهاته
دارم میمیرم؛ نفس عمیق بکش
نفس بکش علی جان؛ نفس عمیق بکش
مثه جسمت، دلم ارباًاربا شد
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
پر از خونت، سر و روی بابا شد
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
حیف از این چشما
این قدّ و بالا
دستای بابا
داره میلرزه؛ نفس عمیق بکش
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
توو آغوشم، تپشهات داره کند میشه
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
تپشهای دل من، داره تند میشه
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
اینهمه دشمن دورمون کردن
اشکمو دیدن؛ راهمو بستن
پاشو خوشغیرت که غریبم من
به بابا رحم کن، وقت جون دادن
پرم از فریاد؛ پرم از شیون
دارم میسوزم؛ نفس عمیق بکش
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش