برای آنکه نمیریم؛ دم، اباالفضل است
برای زندهشدن؛ بازدم، اباالفضل است
چگونه قرص نباشد دل «حسین» آنجا
که تکیهگاه و پناه حرم، اباالفضل است
چه احتیاج به لشکر، چه حاجتی به زره
در آن میانه که صاحبعلم «اباالفضل» است
همیشه وقت بلا، ذکر اوست بر لبها
چرا که کاشف هر همّوغم، اباالفضل است
غمی نمانده مرا چون مرید عبّاسم
که ذکر جود و سخا و کرم، اباالفضل است
دوای درد من بیقرار، علقمه است
که مرهم دل درماندهام، اباالفضل است