روح من از پیکرم رفت
تکیه گاه خواهرم رفت
جان من در پیش چشمم
از حرم رفت
در فراق او شکسته بغض احساسم
قله عشق و وفاداری و اخلاصم
رفت عباسم
ناله زد از دل حسین یا اباالفضل
شد غمش کامل حسین یا اباالفضل
کاشف الکرب الحسین یا اباالفضل
صبر را از سینه برده
گویی از غم جان سپرده
لحظهای که مشک آبش
تیر خورده
دستهایش از یسار و از یمین افتاد
ماه زینب با عمود آهنین افتاد
بر زمین افتاد
یا حسین روحی فداک ای حسین جان
یا اخا ادرک اخاک ای حسین جان
صورتم بر روی خاک ای حسین جان
ای علمدار سپاهم
بعد تو من بی پناهم
میروم کم کم به سوی
قتلگاهم
هر دو اینجاییم و مانده خیمهها تنها
وای اگر که وا شود در خیمه زنها
پای دشمنها
زینب و یک کاروان بی اباالفضل
محمل بی سایبان بی اباالفضل
دور او نامحرمان بی اباالفضل