سایه ات بر سر من هست ولی فردا نه!
احترام پر من هست ولی فردا نه
مشک خالی ست ولی شکر که سقا داریم
دست اب آور من هست ولی فردا نه
چشم بد دور ز قد من و زنهای حرم
دور من اکبر من هست ولی فردا نه!
تاکنون پای غریبه به حرم وا نشده..
حُرمت محضر من هست ولی فردا نه
بقچه ی کهنه ما هست لباست هم هست
هدیه مادر من هست ولی فردا نه
بنشین خوب ببین چادر من را حالا
چادرم بر سر من هست ولی فردا نه
ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم
به سرم معجر من هست ولی فردا نه
گوشواری که خودت داده ای الان دارم
محرمم! زیور من هست ولی فردا نه