صفحه اصلی
مداحی ها
شلوغ بود
دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود
غروب بود
یک نفر صدای یا مقلب القلوب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود
غریب بود
جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود
زیر چکمه های قاتلی که نانجیب بود