خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده

 

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم

از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده

 

پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین

امشب اما جای او آتش علمدارم شده

 

ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز

مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده

 

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند

در شب تنهائیم تنها همین یارم شده

 

من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع

از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده

 

بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست

دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟

 

جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت

مردم چشمان من تنها وفا دارم شده

 

گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی

سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده



مطالب مرتبط

فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اگر آن ماه نمونه
اگر آن ماه نمونه

یک شنبه, 29 اسفند 1400

پخش
ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش