کو به کو، منزل به منزل، دیده را دریا کنم
گم شوم در اشک، شاید مرگ را پیدا کنم
پای رفتن دِه خداوندا! من افتاده را
تا روم بیرون ز شهر و، گریه در صحرا کنم
رو بگیرم از علی، یا از حسن، یا از حسین؟!
ناله از داغ پسر، یا گریه بر بابا کنم؟!
طالب مرگم، ولی قوت ندارد بازویم
تا به سوی آسمان دست دعا بالا کنم
تختهی در، صفحهی تاریخ غم های علی ست
من به خون محسنم این صفحه را امضا کنم
در دل شب، سنگدل ها میبرند از ریشهاش
روز اگر در سایهی نخلی، عزا بر پا کنم!
من دعا کردم اجل آید ملاقاتم ز راه
از چه باید در به روی قاتل خود وا کنم؟!
کفْن و دفن و قبر من باید نهان ماند ز خلق
تا که دشمن را به هر عصر و زمان رسوا کنم