یادت میاد بابام میگفت حسینو تنها نذار
شکسته پشتم تو دیگه روی دلم پا نذار
تو بودی تکیه گاهم
ای آخرین پناهم
پناه خیممون اباالفضل
رقیه غرق آهه
سکینه چشم به راهه
پناه خیممون اباالفضل
افتادی رو زمین نمیگی که حسین میمیره
کسی نمونده توی خیمه علمو بگیره
اگه میشه یه بار دیگه منو داداش صدا کن
یه بار دیگه به خاطر حسین اَخا اَخا کن
پاشو اباالفضل ، پاشو اباالفضل
دارم با زحمت میذارم رو زانوهام سرت رو
چجوری جمع کنم حالا پاشیده پیکرت رو
نیزه چشاتو بسته
فرق سرت شکسته
جون رقیه پاشو عباس
دارم میشم هلاک و
پاتو نکش رو خاک و
جون رقیه پاشو عباس
پاشو نذار که آبروم بریزه پیش زینب
پاشو داداش که بعد تو آواره میشه زینب
پاشو وگرنه حرمله میره برای غارت
پاشو وگرنه زینبو میبرنش اسارت
پاشو اباالفضل ، پاشو اباالفضل
قرار نبود که اینجوری تنها بذاری مارو
قرار نبود به دست شمر بسپاری خیمه هارو
سخت شده بُردن تو
کوچیک شده تنِ تو
الهی من بمیرم عباس
دستاتو کی بریده
تنت رو کی دریده
الهی من بمیرم عباس
کار خودش رو کرد سه شعبه ای که به چشات خورد
هر کی اومد یه ذره از تنت رو با خودش بُرد
هلهله میکنند به گریه های من میخندن
دارن میرن تو خیمه دست زینبو ببندن
پاشو اباالفضل ، پاشو اباالفضل