تو خیمه از گریه پرم عموی من کجاست
پر از خیال و دلهرم عموی من کجاست
من دیگه آب نمیخورم عموی من کجاست
با مشک یا علم با هر کدوم بیاد
من میپرم تو بغلش وقتی عموم بیاد
بهش میگم فقط داریم تو رو عمو
از پیش بچه ها دیگه هیچ جا نرو عمو
از پشت نخل ها اومدن کی باورش میشه
نامردی و خوب بلدن کی باورش میشه
حضرت عباس و زدن کی باورش میشه
خورده بدون دست با اون قدش زمین
هیچی به غیر از اون عمود نمیزدش زمین
تیر توی چشمشه فدای غربتش
دستی نداشت تا بگیره جلوی صورتش