مشرف گرد سلمان بر حضور حضرت زهرا
که ای خیر النسا در دل مرا راضی است مرمعنا
ندانم از چه بی تاب است این دل شیدا
ولایش در دل زارم حسین را دوست میدارم
به سلمان فاطمه فرمود که ای سردار ایرانی
بدان دردی که تو داری ندارد هیچ درمانی
مرا هم چنین رازی بود در سینه پنهانی
به عشق او گرفتارم حسین را دوست میدارم