جوونی مو توی گناها سر کردم؛ چقده صبر کردی شاید دوباره برگردم
تو خوشیام اصلا به تو حواسم نیست؛ یه روزی میفهمم جز تو رفیقی واسم نیست
از من ناامید نشیا سنگ رو یخم نکنی! من شاید به درد بخورم سهم دوزخم نکنی
شرمندم خودم میدونم اونی که میخوای نشدم؛ هر دفعه یه جوری زدم زیر وعده های خودم
بازم دستمو بگیر با لطف همیشگی؛ محتاج نگاهتم اصلا هر چی تو بگی
فقیرک ببابک یا باب النجات! یا باب النجات
آخه به غیر از تو مگه کیو دارم؟ همه ی هستی مو به تو بدهکارم