تا کی باید هر روز به غم ادامه بدم
تا کی باید به نگات با گریه نامه بدم
درو وا می کنم می بندم آروم
که نترسی بخوابی یه کم خانوم
منم دست کمی از تو ندارم
مثل دستای تو می لرزه زانوم
امیدی هست هنوز ای دل
ببار ای اشک بسوز ای دل
میباری می سوزی که آب و آتیشی
بگو بگو زهرا بگو که پا میشی
یه حرفایی تو سینم جا گذاشتی
یه دردایی که با کسی نگفتم
اگه موندن به خواهش کردنت پس
بذار امشب تا صبح به پات بیفتم
هوا امشب چه دلگیره
حلالم کن نگو دیره
زانو بغل کردم داری کجا میری
قرارمون چی شد بگو چرا میری
باید باور کنم چشماتو بستی
باید باور کنم که رفتی از حال
حالا من موندم و بغض حسینت
قرار بعدیمون کنار گودال
برو خانوم خداحافظ
بخواب آروم خداحافظ