داره خون میریزه از زخم تنت آروم
من فدای غربتت سیدناالمظلوم
تو سر و صدا و ازدحام جمعیت
پیچیده تو مقتلت زجه یک خانوم
بمیره مادر برات که اینقدر ناخوش شدی
زیر دست و پاهاشون بمیرم زجر کش شدی
چشات و وا کن از خیمه به گودال اومده زینب
چقدر مضطر خمیده تر و بیحال اومده زینب