بین دیوار و در پر پر شدی مادر
غرق خون افتادی پیش چشم حیدر
هیچ کسی به فکر حال و روزت نبود
پروانه وار سوختی بین آتیش و دود
خیلی پستن ، آخرش با یه لگد در رو شکستن
غرق خون شد ، میخ در اومد و سینه لاله گون شد
تا حرم سوخت ، حسنت ناله می زد که مادرم سوخت
داد و بیداد ، تا زمین خوردی علی از نفس افتاد
مادرم وای ، مادر خونجگرم وای
آسمون شد تیره وقتی دید اشکاتو
بی رحمانه کشتند ثلثی از ساداتو
باغ و آتیش زدند ، غنچه ها پژمردند
پیش چشمای تو ، حیدر رو می بردند
چشمای تر ، دست تو بود و در و دامن حیدر
بی بهانه ، می زدند به پیکر تو تازیانه
غم همینه ، می زدت مغیره با غلاف کینه
مادر شاه ، وسط کوچه چی اومد به سرت آه
مادرم وای ، مادر خونجگرم وای
میگم با هر نفس که مادر رو کشتن
به خدا دختر پیغمبر رو کشتن
بمیرم ای یار غم دیده ی علی
چی اومد بر سرت شهیده ی علی
روی نیلی ، لگد و میخ در و ضربه ی سیلی
زار و خسته ، پهلو و سینه و بازو ی شکسته