یادم نمی رود که همه عزتم تویی
من پای سفره ی تو شدم محترم حسین
.
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
.
من سال هاست در به در روضه ی توام
داغ تو را به جان و دلم می خرم حسین
.
در کوچه های سینه زنی سالیان سال
در حسرت هوای حرم می پرم حسین
.
کابوس من شده غم دوری کربلا
در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
.
تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت
مانند خواهری که صدا زد دلم حسین
.
اینجا کجاست ؟ خواهرت افتاد از نفس
رحمی نما به سینه ی شعله ورم حسین
.
اینجا عجیب بوی فراق تو می رسد
یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین