با تو ای غرق بخون لاله ی احمر چکنم
 متوسل نشوم باز به مادر چکنم
 
 بردنت تا به حرم کار منو زینب نیست
 باید عباس بگوید که من آخر چه کنم
 
 سایه ی خواهر من را زن همسایه ندید
 مانده در دایره دیده لشگر چکنم
 
 همه ی دشتو بیابان پر اکبر شده است
 تو بگو یک تنه با این همه اکبر چکنم
 
 بیم دارم که در آغوش کشم جسم تورا
 وای اگر از بدنت گشت جداسر چکنم