تیر و سنان و نیزه و شمشیر و ریگ و خار
 از هر چه هست زخمی داری به یادگار

با اینکه از لبان تو پیداست تشنه ای
 گویا نرفته تشنه ز خون تو دشنه ای

از وضع نامرتب رگهای گردنت
 پیداست بد جدا شده رأس تو از تنت

زخم لبت” گمان کنم این زخم, کهنه نیست
 این خرده چوب ها که نشسته به لب ز چیست

 



مطالب مرتبط

هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد
هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد

دو شنبه, 10 مرداد 1401

پخش
آقام فقط حسین
آقام فقط حسین

دو شنبه, 12 اردیبهشت 1401