ای شنیده زدمت ختم رسل بوی خدا
دیده در ماه رخت چشم علی روی خدا
چشم چشم حقیو بازوی بازوی خدا
منطقت وحیو زبانت سخنگوی خدا
سینه ات مخزن اسرارهو الهوی خدا
خلقتت آیینه خلق خدا خوی خدا
صورکوثر یاسین پیمبر رویت
لیله قدرخدا سایه ای از گیسویت
مصطفی شیفته وجه ربانی تو
نورها حهاله ای از طلعت نورانی تو
ملکه و جن وبشر گرم ثنا خانی تو
آسمان گوشه ای از سفره مهمانی تو
روح جبرییل امین مرغ گلستانی تو
وحی پرواز کند وقت سخنرانی تو
نگه نافض چشم تو مسیحای علیست
راز هر موی تو یک لیله احیای علیست
خالق عز و جل مدح تو رامیگوید
پدر از باغ جنان عطر تو را میجوید
کوثر از اشک سحرگاه تو رخ میشوید
عصمت از چهار طرف راه تو را میپوید
خلد خاک در سلمان تو را میبوید
از قدمهای کنیز تو ملک میروید
بال جبرییل امین فرش ره زائر توست
دو جهان گمشده در تربت ی حائر توست
دفتر مدحتو قرآن رسول الله است
مهر تو پایه ایمان رسول الله است
دامنت باغ دو ریحان رسول الله است
سینه پاک تو رضوان رسول الله است
صورتت سوره فرقان رسول الله است
جان تو جان علی جان رسول الله است
برتر از دانش ادراک و ثنای همه ای
تو همان فاطمه ای فاطمه ای
طائر قله عرشی و زمین منزل توست
عقل کل زائر کاشانه خشت و گل توست
ناقه ات رف رف و آغوش خدا محمل توست
وسعتباغ جنان گوشه ای از محفل توست
تو در آغوش خدایی و خدا در دل توست
تا ابد ذره ختم رسل حاصل توست
کوثر رحمتیو ساقی تو دست علیست
بود تو بود علی هستی تو هست علیست
پدرانم همه خاک قدمه دو پسرت
پسرانم همه تا روز جزا خاک درت
پدرت گفت به قربان تو پدرت
مادرت عصمت ذات احد دادگر است
دخترت زینب کبری است حسین دگرت
تو صدف نسل علی تا صف محشرگوهرت
نور و فرقانیو طاهاییو یاسین علی
مهر تو دین علی مشق تو آیین علی
جز تو یا فاطمه بر ختم رسل کوثر کیست
بضعه و مام دو ریحانه پیغمبر کیست
دختری را که پدر گفته به او مادر کیست
با علی وهم دم هم پایه و همسنگر کیست
حامیه دست خدا دخت پدر پرور کیست
بین دشمن تک و تنها سپر حیدر کیست
تو سراپا علی هستی و علی زهرایست
نه علی بلکه خدای ازلی زهرایست
نوح توحید در امواج خطر کیست تویی
روح مابین تو پهلوی پدر کیست تویی
ام دین ام کتاب ام بشر کیست تویی
مطلع و الفجر دو شمس و دو قمر کیست تویی
بهترین یار علی در پس در کیست تویی
به علی بازو و شمشیر و سپر کیست تویی
تا صف حشر به هر اصل طرفدار علی بهترین یارعلی یار علی یار علی
هر که از قبر نها تو نشانی میخواست گفتمش در دل تو در دل من در دل ماست
بس که پیداس به چشم دگران ناپیداس نه مدینه همه جا تربت پاک زهراس
فاش گویم حرم فاطمه آغوش خداست حال میپرسم آنجا که خدانیست کجاس
چار دیوار بهشت دل ما حائر توست تو همان وجه خدایی و خدازائر توست
تو کجا اینهمه رنج و غم و آزار کجا تو کجا ناله بین درد و دیوار کجا
بضعه احمد و دود و شرر نار کجا روی حور و ستم دیو ستمکار کجا
مخزن سر حق و صدمه مسمار کجا گل بی خار کجا نیش سر خار کجا
از در سوخته تو معلوم است به خدایی خداوند علی مظلوم است
شده نزدیک به آتش بکشم دنیا را گوییا مینگرم این ستم عظما را
که فلانی به فلان گفت بزن زهرا را آن که سوزاند به آتش حرم طاها را
کشت با کشتن ناموس خدا مولا را زد چو بر باب ولایت جسارت پا را
لگدی زد به در و سوخت روان همه را کشت یک سوم سادات بنی فاطمه را
نه فقط دست عدو بیت تو را آتش زد دست شیطان به همه هست خدا آتش زد
به دل سوخته اهل ولا آتش زد به خدا بر حرم کرب و بلا آتش زد
تا صف حشر به قلب شهدا آتش زد بال جبرییل امین را ز جفا آتش زد
زین شرر تا صف محشر دل عالم سوزد پایه این آتش دل سینه میثم سوزد