اگر بین روضه دو چشمم تر است
همین اشک ها شافع محشر است
غبار لباس عزادار تو ز خروارها سیم و زر بهتر است
بهار دل ماست این روضه ها و این اشک ها میوه ی نوبر است
الهی شب اول قبر من ملائک بگویند این نوکر است
مگو بزم روضه بگو جنت است مگو چای روضه بگو کوثر است
بزرگ غلامان پیرش حبیب بزرگ جوانان علی اکبر است
مرا چشم داده که گریه کنم که بی گریه بر او جهانم تر است
قنوتم همیشه به روضه گذشت همان روضه که حرف انگشتر است
همان تشنه که زیر پا مانده است همان زینت دوش پیغمبر است
به کندی خنجر نکرد اعتنا همه غصه اش غارت معجر است
گریه بر هر درد بی درمان دواست جز غم که غمی بی انتهاست
سالها با هر قدم گفتم حسین شب به شب سینه زدم گفتم حسین
روضه میخواندم دلم بی تاب بود روضه ی من کاسه های آب بود