سیلی زدن از کوچه مدینه باب شد
دخترت ذره ذره آب شد
خواهرت بیشتر از همه عذاب شد
درسته داغ فاطمه نگفتنی بود
تو کوچه لا اقل امام حسنی بود
ولی بمیرم برای رقیه
کسی نبود دنبال گوشوارش بگرده
کسی نبود دستای زخمیشو بگیره
اصن بذار برات بگم نیتشونو
اینقدر زدنش تا بمیره
واویلا واویلا