دلم آغوش گرم تو رو میخواد
خرابه سرده و دارم میلرزم
هوا سرده ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی میترسم
از اونی که سر تو رو رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تو رو با سنگ شکست بدم میاد
بابا بابا بابا حسین
یه شب جا موندم و اومد سراغم
همون مردی که با من خیلی بد بود
الهی که دلش آتیش بگیره
که دل سوزوندنو خیلی بلد بود
همش میگفت عموت کجاست حال تو رو نگاه کنه
بگو از علقمه بیاد دست بستت رو وا کنه
بابا بابا بابا حسین
یه جور میزد که انگاری گرفته
منو با مرد جنگی اشتباهی
یه چیزایی میگم عمه نفهمه
از اون شب میره چشم من سیاهی
از اونی که سر تو رو رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تو رو با سنگ شکست بدم میاد
حسین .....