کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش

سخاوت لقمه‌ای از سادگی سفرۀ نانش

 

کسی که سایۀ او مایۀ آرامش دنیاست

دلش در بند دنیا نیست، دنیا هست زندانش

 

سپاهش را صدای سکه غرق روسیاهی کرد

نه مردی نه نبردی بود، خالی بود میدانش

 

صَلاح این‌گونه می‌بیند، سِلاح صلح بردارد

چه دارد رهبری که زیر پا افتاده فرمانش؟

 

امام غیرت و غربت کنار دشمنِ سرسخت

چه رنجی می‌کشید از دوستان سُست‌پیمانش

 

زبان سرزنش خاری شد و آزرد روحش را

مُعِزّالمؤمنین بود و نفهمیدند یارانش

 

کسی که چشم فتنه کور شد با برق شمشیرش

چگونه گوشه‌ای بنشیند و سر در گریبانش

 

چه زهری محرمش بوده؟ چه دردی همدمش بوده؟

نمی‌دانم چه راز سینه‌سوزی بوده مهمانش!

 

به روی دست‌های آل طاها باز تابوتی‌ست

مبادا زخم بردارد مبادا تیربارانش

 

اگرچه تلخ‌تر از زهر بوده زندگی امروز

ولی فردا عسل می‌ریزد از کام جوانانش

 

خیالت جمع سردار جمل! تنها نمی‌مانی

به زودی کربلا از راه می‌آید که طوفانش



مطالب مرتبط

اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اگر آن ماه نمونه
اگر آن ماه نمونه

یک شنبه, 29 اسفند 1400

پخش