ای تشنه ای که شرح غمت در بیان نبود

مارا به سخت جانی خود این گمان نبود

 

ناراحتم زیاد نماندم کنار تو

شمر آمد و برای نشستن زمان نبود

 

هر ناقه ای به غربت من گریه کرده است

مانند من غریب دراین‌ کاروان نبود

 

ای کاش در رکوع عقیق از تو میگرفت

ای کاش بین قافله ای ساربان نبود

 

ماندم چرا به زور کشیدند از تنت

آخر لباس کهنه ی تو که گران نبود

 

گفتم به آفتاب نتابد روی تنت

شرمنده ام که روی تنت سایبان نبود

 

با لشگری برای سرت جنگ کرده ام

پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود

 

دیروز شش برادر کرار داشتم

امروز دور خواهر تو جز سنان نبود

 

آغوش من که هست چرا مانده ای به خاک

جای تن تو برروی ریگ‌ روان نبود

 

لعنت به این سفر که بدون تو میروم

تنها شدن که حق من نیمه جان نبود

 

باد صبا ببر به نجف روضه مرا

روضه بخوان که دخت علی در امان نبود

 

ما رسممان شهادت و از جان گذشتن است

اما دگر اسیر شدن رسممان نبود



مطالب مرتبط

 به رسم ادب به رسم وفا
به رسم ادب به رسم وفا

یک شنبه, 24 مرداد 1400

پخش
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
من زینب صبور تو بودم ولی حسین

یک شنبه, 01 اسفند 1400

پخش
دلشوره ها رو میبینی
دلشوره ها رو میبینی

سه شنبه, 23 شهریور 1400

پخش