پسر مرجانه تو امیری مثلا؛ پس چرا میلرزی من امیرم یا تو…
پسر مرجانه پس چرا ترسیدی؛ یه سوال ساده من اسیرم یا تو!
نیاز به معرفی نیست ولی معرفی میکنم…
زینبم دختر مرتضی علی معرفی میکنم…
پدرم بود که برچید بساط خون را، تیغ خود را وسط معرکه ها کرد غلاف!
منبری که تو بر آن تکیه زدی جای تو نیست…