وای از عطش و گرما یا عمی جی بالماء
شیرخواره غرق گریه است تو بغل رقیه است
یه کاری کن داره میره یه قطره هم یه قطره است
عمو مراقب چشمات باش مراقب دستات باش
سکینه و چه حالی آورده و مشک خالی
همیشه به حرفت عمل کردی عمو برو ولی قول بده برگردی عمو
وای از عطش و گرما یا عمی جی بالماء
یا فاطمة الزهرا رو لب های سقا
خیمه ها بی پناهند همدم اشک و آهند
گرفته ماه کربلا با ضربه عمود آهن
چه روضه ها که میشه آقا چهار هزار تیر انداز
دور شریعه هستن آب و رو خیمه بستن
پاشو نذار که ای علمدار وفا سر حسین تو جدا شه از قفا
وای از عطش و گرما یا عمی جی بالماء
میره به اسارت آه ناموس آل الله
برای ما دعا کن زینب تو صدا کن
بگو برو خیمه تموم گوشواره ها رو واکن
نباشی با خیال راحت میان برای غارت
چیکار کنم بی معجر با خنده های لشکر
نذار که دستا رو ببندن با طناب
نذار که پامون برسن به بزم شراب
همه میان واسه تماشا چه کنم
تو بازار برده فروشا چه کنم ....