لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته

پنج‌شنبه، 17 شهریور 1401 - حاج محمد رضا طاهری - رایه العباس | 13 شهریور | 1401 مدت زمان:11:03

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمد رضا طاهری با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
 تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته

سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده
 پایِ غریبی‌اش دلِ منبر شکسته

بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
 او دستگیری می کند از هر شکسته
 
 تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر
 راحت شد این آئینه‌یِ یکسر شکسته

بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
 اما غرورم را کسی دیگر شکسته
 
 یک کوچه‌ی باریک و دو دیوارِ سنگی
 یک راه بُن‌بست و دو برگ و بر شکسته

فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت
 می خواست من باشم ولیکن سر شکسته

گفتم که با رویم بگیرم ضربه‌اش را
 رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
 
 اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
 من می‌زدم بال و پَر و او پَر شکسته

از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمی‌داشت
 پایی که قبل از این جسارت،در شکسته

در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد
 خندید وقتی دید نیلوفر شکسته

فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد
 فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته

لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
 تنها نه من،از گریه‌ات خواهر شکسته

می‌بینمت با مادرم بر شیبِ گودال
 در لابه‌لایِ نیزه و خنجر شکسته

ای کاش می‌شد تا نبینم ساربان هم
 انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته