صدای روضه رباب و لالایی
عمو میاره مشک آبو لالایی
با پای خسته با دل شکسته
با اشک و التماس و دعای پدر و مادر و رفیقاش کوله اش رو بسته
هنوز نرفته رفته تو طریق و
خاطرات مثل چای تا کمر پر از شکر همینه
شیرینه دلربا بدون انتها طریق عاشقی نجف به کربلا
قدم قدم میام منم همون که بازم توی طریقم و طریق عشق و یاد می گیرم
همینه که خیره میشم تو چشمای یه خادم برات کربلا رو می گیرم و برات می میرم
خجالت زدم تا آخر زندگیم چون تو رو خط زدم از دفتر زندگیم
آخه من یادم رفت
اولین خیمه ی عزای تو کودکیم زیر سیاه چادر مادرم بود
دستش زیر سرم بود
صدای روضه ی رباب و لالایی
عمو میاره مشک آب و لالایی
لا لا لا لا گل پونه بیا با هم بریم خونه
اشک مادرم رو گونه هام می افتاد و
صدای روضه توی گوشم می پیچید
که مشک پاره پاره یه قطره آب نداره غصه نخور علی جون شاید که بارون بباره
با پای خسته با دل شکسته
با اشک و التماس و دعای پدر و مادر و رفیقاش کوله اش رو بسته
او می دهد زیارت کربلا و نجف