کسی که آمده در خانه اش پشیمان نیست
کریم چون حسن مجتبی به قرآن نیست
.
به غیر سفره ی او پای سفره ای منشین
که هر طعام لذیذی به نفع مهمان نیست
.
کریم منت مسکین خویش را بکشد
هر آنکه لطف کند حتما از کریمان نیست
.
در آن میانه که پای حسن وسط باشد
برای حاتم طایی مجال جولان نیست
.
همین که راه دهد نزد خود مرا کافی ست
همیشه سائل این در که حاجتش نان نیست
.
حساب امشب مان با کریم آل الله ست
ضرر کند به خدا هر کسی که گریان نیست
.
برای روضه سرم درد می کند امشب
چرا که درد مرا غیر گریه درمان نیست
.
کریم زاده کریم ست ، روح ” کَرَّمنا ” ست
کریم می شود آن کس که مادرش زهراست