اما ترونه کیف یتلظی عطشا
بچه ام داره میمیره به خدا به خدا
مُنّو عَلَیَّ مادرش چشم انتظاره
مُنّو عَلَیَّ تشنگی دوا نداره
مُنّو عَلَیَّ کاشکی آسمون بباره
چجوری روی دست من عزیزم
حرمله دید سفیدی گلوتو
آورده اون تیر سه شعبه ای که
زده تو علقمه باهاش عموتو
کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون
می ریزه اشک من از گوشه ی چشمای ترم
رو لب های خشک ترت ای پسرم پسرم
مُنّو عَلَیَّ شده پر پر گل یاسم
مُنّو عَلَیَّ بی جواب التماسم
مُنّو عَلَیَّ حرمتی نمونده واسم