پاشو یا اخا خواهر اومده
پاشو که زینب از سفر اومده
شب هجرونم به سر اومده
منم و این اشکی که در اومده
فدایی تو کاشکی اینجا بمیرم برای تو
بی من رفتی زیر این خاکا بی کفن رفتی
حسین جانم حسین جانم
پاشو تا بگم واست از سفر
از بیابون ها و دل در به در
از سر روی نیزه از دو چشم تر
از یه دختر بچه که نداشت پدر
به جون تو تا کجام آوردن بدون تو
عذاب دیدم بعد عمری مجلس شراب دیدم