از همه رانده و تنها شدنم را دیدی
زیر بار گنهم تا شدنم را دیدی
پای نفسی که تمام ثمرم را سوزاند
دامن آلوده و رسوا شدنم را دیدی
شرمسارم که پس از این همه توبه هربار
خارج از حیطه ی تقوا شدنم را دیدی
روز و شب غافلِ از مرگ و شب اول قبر
قاطیِ بازی دنیا شدنم را دیدی
ملجأ طفل گرفتار، فقط مادر اوست
دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی
مرده ای بودم و مادر به دعا یادم کرد
با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی
به علی کرد سفارش که بگیرد دستم
از زمین با مددش پا شدنم را دیدی
از علی، کرب و بلا دارم و با خرج پدر
زائر عرش معلا شدنم را دیدی
علتش کام حسین است که وقت افطار
خیره بر آب گوارا شدنم را دیدی
دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش
بنده ی اکبر لیلا شدنم را دیدی
علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا
سال ها طی شد و رعنا شدنم را دیدی
نگرانم چه می آید به سرت آن ساعت
بر عبایت که معما شدنم را دیدی