در نگاهم نقش می بندد نگاهت عاقبت
میشوم یکروز یارِ دلبخواهت عاقبت
قرعهٔ فال امامت شد به نام تو ولی
قسمت من شد فراق روی ماهت عاقبت
بست چشمش را به روی هر که جز تو مهزیار
راه پیدا کرد سمت خیمه گاهت عاقبت
دلخوشم تنها به اینکه این غریبِ بی پناه
میشود آرام روزی در پناهت عاقبت
این خیال عاشقانه می کشد آخر مرا
پیش ِ پایت میدهم جان در سپاهت عاقبت
لحظه ای لب تر کنی در راه تو «سر» میدهد
عاشق چشم انتظار و سر براهت عاقبت
در کنار کعبه یعنی می سپارم از لبم-؟!
-بوسه بر دستان گرم و خیرخواهت عاقبت؟!
شال سبز هاشمی بر گردنت دل می برَد
دلربایی میکند خال سیاهت عاقبت
حسن یوسف ها و نرگس ها جوانه میزنند
زیر باران با نماز صبحگاهت عاقبت!