حالی که داری حال دوران پیمبر نیست
از تو چه پنهان حال ما هم از تو بهتر نیست

ای لیله القدری که عمرت لیله القدر است
انگار زنده ماندنت دیگر مقدر نیست
 

با دیدن تابوتِ خود، همسر که میخندد
یعنی دلش دیگر به ماندن پیش شوهر نیست

من که نود زخم از اُحُد دارم خبر دارم
که هیچ زخمی سخت تر از “زخم بستر” نیست

یک پلک تو‌ از ضربه ی سیلی ورم کرده
 اندازه‌ی چشمان تو با هم برابر نیست

حوریه با برگ گلی مجروح میگردد
 اصلا نیازی به غلاف و میخ، دیگر نیست

در را شکستند و به پهلوی تو کوبیدند
 باور کنم اینها تقاص فتح خیبر نیست؟

اصلا چه بهتر فضه را آنجا صدا کردی
 مسمار از سینه کشیدن کار حیدر نیست

یک گوشه زینب گریه یک گوشه حسین گریه
 دریا حریف اشک این خواهر برادر نیست

سهم حسینت پیرُهن ، پس سهم زینب چه؟
 در یادگاری‌های تو یک تکه معجر نیست؟

 



مطالب مرتبط

دلشوره ها رو میبینی
دلشوره ها رو میبینی

سه شنبه, 23 شهریور 1400

پخش
کار همه رو راه انداختی
کار همه رو راه انداختی

چهار شنبه, 04 مرداد 1402

پخش
 به رسم ادب به رسم وفا
به رسم ادب به رسم وفا

یک شنبه, 24 مرداد 1400

پخش