آسمان گشته سیه پوش و مَلَک در زمزمه
باز مانده در غریبی یک علی بی فاطمه
باز از آه کسی عرش خدا لرزیده است
حضرت سلطان ایران داغ خواهر دیده است
دختری شد زود راهی مثل مادر، آه آه
خواهری آمد به جان، دور از برادر آه آه
باز هم یک فاطمه از دست دنیا سیر شد
آیههای غربت آل علی تفسیر شد
فاطمهها آن قَدَر مهمان دنیا نیستند
فاطمهها روبهروی فتنهها می ایستند
فاطمهها را غم مظلوم دوران میکشد
فاطمهها را غریبی علی جان میکشد
مثل هم بودند اگر چه فاطمههای خدا
داشت اما قم فراوان با مدینه فرقها
شهر قم با یا علی گویان سر ِدعوا نداشت
شهر قم بر آبرویش چون مدینه پا نذاشت
با ستمکاران عالم قم ید ِواحد نداشت
کوچههای تنگش اصلا قنفذ و خالد نداشت
شکر حق این فاطمه دیگر شبیه مادرش
قاتلانش را ندیده در کنار بسترش
روی او نیلوفری و چادرش خاکی نشد
هیچ کس از گریهی روز و شبش شاکی نشد
کینههای بدر، آتش در گلستانش نشد
ریسمانی مزد دستان ِعلی جانش نشد
ماه قم را کس ندیده در خسوف و در هلال
نیست در حالاتش اصلا حرف ِ"صارَت کَالخیال"
حضرت معصومه جز هجران، غمی در دل نداشت
حضرت معصومه، مردم چل نفر قاتل نداشت....