بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود

ماهی که از ادامه ی شب رو گرفته بود

 

.

آرامشی عجیب در اندام سرو بود

گویا تنش به زخمِ تبر خو گرفته بود

 

.

دستی به دستگیره ی دروازه ی بهشت

دستی دگر ، بر آتشِ پهلو گرفته بود

 

.

برخاست رو به سمتِ بهاری که رفته بود

آهو عجیب بوی پرستو گرفته بود

 

.

آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد ؟

او که همیشه اذن ز بانو گرفته بود

 

.

پشت زمین شکست ! خدا گریه اش گرفت

وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود



مطالب مرتبط

دلم گرفته از همه دلم گرفته از خودم
دلم گرفته از همه دلم گرفته از خودم

دو شنبه, 13 اردیبهشت 1400

پخش
کیمیا داری خاک و طلا میکنی
کیمیا داری خاک و طلا میکنی

پنج شنبه, 18 فروردین 1401

پخش
جوون امام حسین
جوون امام حسین

پنج شنبه, 26 اسفند 1400

پخش