به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی
به لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینی
تمام عمر با فکر و خیالت رفت حاشایت
دمی هم صحبتت باشم عجب رؤیای شیرینی
کنار من نشستن کسر شأنت بود
اما گاه نمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینی
امشب بیا از این محله هم عبور کن یه دستی سر ما بکش ...
اگر رد می شوی از این محله نگاهی بر گدای بی هوا کن بی هوا کن
پس از آن که گذشتی از گناهم نصیبم یک سفر کرب و بلا کن
کنار من نشستن کسر شأنت بود
اما گاه نمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینی
جوانی رفت و گفتم وقت پیری محضرت باشم
ولیکن زنده می مانم نمی دانم چه تضمینی !!!
همه نوکر شدیم و روضه بر پا کردیم
به این امید ها شاید میان روضه بنشینی
امشب بیا ... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
امشب بیا یه سری به ما بیچاره ها بزن آقا ....
شنیدن کی بود مانند دیدن
آن چه را یک عمر شنیدیم از مصیبت های این ایام می بینی
علی مأمور بر صبر و زهرا راهی میدان .....
چه صبر سخت و دشواری عجب اندوه سنگینی
تصور کن ولی الله با چشمان خود باید
ببیند می خورد بر روی گل سیلی سنگینی
سقیفه بیشه بود و نینوا محصول آن بیشه
شهید جهل امت شد امام و آیه ی دین