غمی عجیب در دلم مرا عذاب میدهد
تو را صدا که میزنم سنان جواب میدهد
برای بار اول است خود سوار میشوم
کار رسیده تا کجا فضه رکاب میدهد
مقابل نگاه یک سپاه میخورم زمین
همینکه شمر ناقه ی مرا شتاب میدهد
آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم
دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد
گرفته لکنت زبان سه ساله ات که این چنین
سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد
شیر درست میشود گریه بلند میشود
همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد