ای آسمان قمر افتاده بر زمین
بشکسته قامتم حال مرا ببین
ای آسمان بگو با خیمه علمدار نیامد
با کودکان بگو سقا شد گرفتار نیامد
علمدار نیامد سپهدار نیامد
ای آسمان بیار بر حال کودکان
بر مشک ساقی و بر کام تشنگان
ای آسمان علی در خیمه دگر تاب ندارد
اشک از دیدنگانش جاری ولی آب ندارد