لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش
یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش

یک‌شنبه، 13 آذر 1401 - ابوالفضل بختیاری - مسجد ارک | 9 آذر | 1401 مدت زمان:10:34

دانلود مداحی ها و نوحه های ابوالفضل بختیاری با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش

خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش

از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش

 

مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس

هرقدر می‌شود از حضرتِ مولا بنویس

 

 

دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد

دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد

دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد

 

آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود

آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود

 

 

پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد

فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد

صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد

 

مُحرمِ عشق بخوان مَرحم هر درد آمد

مَرد می‌خواست خدا مَرد تر از مَرد آمد

 

 

شانه‌ای آمده تا بارِ بلا را ببرد

قامتی آمده تا کرببلا را ببرد

چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد

 

فاطمه‌وار نوشتند حسین آمده است

شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است

 

 

آمده تا که نبیند همه را اِلا یار

آمده تا برود سایه به سایه با یار

سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار...

 

هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او

نیست مانند برای دل زهرایی او

 

 

جای گهواره‌ی او قلبِ حسین است حسین

دلِ آواره‌ی او قلبِ حسین است حسین

و فقط چاره‌ی او قلب حسین است حسین

 

ماه و خورشید نَه بر محور او می‌چرخند

شش برادر همه دورِ سرِ او می‌چرخند

 

 

ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها

ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها

تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها

 

ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب

کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب

 

 

خطبه‌ای خواند که از شام بجز نام نماند

نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند

خطِ خون زنده شد و خِطّه‌ی دشنام نماند

 

گفت در شام که اسلامِ علی می‌ماند

به رویِ مأذنه‌ها نامِ علی می‌ماند

 

 

همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد

به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد

به رَدِ سایه‌ای از معجرِ او دست نخورد

 

آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند

خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند

 

 

خواهری بود که بی پنج برادر بود و

با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و

دید در خیمه‌ی آتش‌زده دختر بود و

 

یک نفر بود و هرآنکس که نمی‌زد می‌زد

بشکند دست حرامی چقدر بد می‌زد...

 

 

تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب

قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب

شرف ما نجف ما حرم ما زینب

 

ما مسلمان شده‌ی غیرت زینب هستیم

بنویسید که ما ملت زینب هستیم