شور به پا می کند، خون تو در هر مقام
می شکنم بی صدا در خود هر صبح و شام
باده به دست تو کیست؟ طفل شهید جنون
پیر غلام تو کیست؟ عشق علیه السلام
حسین جان فدایت ، حسین جان فدایت
در رگ عطشان تان، شهد شهادت به جوش
می شکند تیغ را، خنده ی خون در نیام
ساقی، بی دست شد، خاک ز می مست شد
میکده آتش گرفت، سوخت می و سوخت جام
بر سر نی می برند، ماه مرا از عراق
کوفه شود شامتان، کوفه مرامان شام
حسین جان فدایت ، حسین جان فدایت