تو هم تا نفس داشتی سوختی
تو هم پشت در پا به پام اومدی
ولی آرزو داشتم لااقل
میموندی و مادر صدام میزدی
نزاشتن که حتی به دنیا بیای
نزاشتن ولی تو مسیح منی
نشد آخرش هم ببینیم که تو
شبیه علی یا شبیه منی
چه قدر زینبم آرزو داشت که
داداش محسنش رو ببینه نشد
میدونی حسینم چه قدر دوست داشت
پا گهواره تو بشینه نشد
تو هم بی نشونی مثل مادرت
نه قدرت واسه هیچکی معلوم نیس
اینم حکمت با علی بودن
کی عشقش علی بود و مظلوم نیس
تا دیدی درو با لگد میزنن
تا دیدی غریبم شدی غیرتی
تو هم سنگ عشق و به سینه ات زدی
ولی آخ میخ در لعنتی
بمون واسه بعد حرفای سخت
بمونه واسه چند سال دیگه
واسه روزی که صحبت کربلاس
تو خیمه یه مادر به بچه اش میگه
عزیزم میخوام روسفیدم کنی
برو هر چی دارم فدای حسین
نزاری که بابا بگن بی کس
گلوتو سپر کن برای حسین
سه تا میخ در یا سه شعبه چی بود
یکی گفت پسر رو نشون بگیر
علی اصغر اون روز محسن شد و
رباب پیش زهرا شدش روسفید